همه از اتوبوسها پیاه شدند. از تمام کشورها آمده بودند؛ آلمان، ژاپن، فرانسه، آمریکا
و … آنها خبرنگار بودند. به ایران دعوت شده بودند تا از پیروزیهای رزمندگان اسلام
خبر تهیه کنند.
آنها مشغول جابه جایی بودند که خبری همهشان را به هیجان آورد.
- آقایان خبرنگاران توجه کنند! امروز، بعد از دیدار از چند جبهه مصاحبهای هم با
خلبان، علی اکبر شیرودی خواهید داشت.
همة خبرنگاران میدانستند او کیست. نام و آوازة او به گوششان رسیده بود.
وقتی همه میخواستند به دیدار خلبان شیرودی بروند، هر کدام از خبرنگارها شروع
کردند به نقل آن چیزهایی که از او می دانستند.
یکی می گفت: تا به حال، هلی کوپترش چهل بار مورد هدف قرار گرفته و او از همة
آنها جان سالم به در برده است …»
دیگری میگفت : تا قبل از جنگ ایران و عراق، رکورد پروازهای عملیاتی در دست
خلبانان آمریکایی بود که در جنگ ویتنام شرکت داشتند. ، ولی میگویند حالا او در دنیا
رکورد دار است و کسی به اندازة او در پروازهای جنگی شرکت نداشته است…»
دیگری میگفت : «یک تنه با دو لشکر عراقی که در روزهای اول جنگ وارد
کشورمانشده بودند، جنگیده و در یکی از جبهههای جنگ، از یک صبح تا شب، ۴۲
تا تک عراقی را به آتش کشیده …»
خلبان شیرودی در کنار هلیکوپتر جنگیاش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به
نوبت از او سؤال میکردند. خبرنگاری که از ژاپن آمده بود پرسید:
«شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟»
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت:
«ما برای خاک نمیجنگیم، تا هر زمان که اسلام در خطر باشد، … و ما دست
در دست مظلومان این کرة خاکی، به جنگ همه نامردها و ظالمین میرویم.»
این را گفت و به راه افتاد.
خبرنگاران حیران ایستادند. شیرودی آستینهای پیراهنش را بالا زد. چند نفر به
زبانهای مختلف، از هم پرسیدند: «کجا ! خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز
مصاحبه تمام نشده.»
خلبان شیرودی همان طور که میرفت برگشت و لبخندی زد و بلند گفت:
« نماز !دارند اذان میگویند…»
هلیکوپتر نام علی اکبر را در یادها زنده میکند.تمام کوههای کردستان علیاکبر
را به یاد دارند. از همان روزهای اول درگیری او پا به این سرزمین گذاشت.
خودش میگفت :
«تا حالا چهل بار هلیکوپترم را زدهاند و ۲۰ هزار مأموریت مختلف انجام
دادهام، » علیاکبر شیرودی در اردیبهشت ۱۳۶۰ در یک روز غمگین پا به
آسمانها گذاشت و دیگر برنگشت.
احمد دهقان
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.